فهرست مطالب:
تصویری: مترادف کلمه Acknowledge چیست؟
2024 نویسنده: Edward Hancock | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-16 01:31
درست را انتخاب کن مترادف برای اذعان
اذعان اعتراف كردن، خود كردن، اقرار كردن، اعتراف كردن به معناي افشا كردن برخلاف ميل و ميل است. اذعان به معنای افشای چیزی است که پنهان شده یا ممکن است پنهان شود
علاوه بر این، چگونه از Acknowled استفاده می کنید؟
نمونه هایی از اذعان در یک جمله آنها به آسانی تصدیق کرد اشتباه آنها نمی خواهد اذعان مسئولیت اعمال او او به سرعت تصدیق می کند تمام ایمیل های من وقتی آنها را دریافت می کند. لطفا اذعان دریافت این نامه
به طور مشابه، چه بخشی از گفتار تصدیق است؟ اذعان
بخشی از سخنرانی: | فعل |
---|---|
عطف: | تصدیق می کند، تصدیق می کند، تصدیق می کند |
تعریف 1: | اعتراف به حقیقت یا وجود. او اشتباهات را تصدیق نمی کند. مترادف: قبول، تصدیق، تصدیق، اعطا، شناسایی متضاد: انکار، رد کلمات مشابه: موافق، اعتراف، اعتبار، دانستن، مالکیت تا |
با توجه به این موضوع، تصدیق شخصی به چه معناست؟
اذعان . برای اینکه نشان دهید که چیزی را می دانید اذعان آی تی. تکان دادن "سلام" برای اذعان دوست و تکان دادن سر "بله" به اذعان این که شما با آنچه گفته می شود موافق هستید، هر دو عمل نشان دهنده دانش یا پذیرش آن است کسی یا چیزی
مترادف شناسایی چیست؟
کلمات مرتبط با شناسایی
- پیدا کردن، انتخاب کردن، مکان، تشخیص، نقطه.
- بررسی، بررسی، بازرسی، بررسی، توجه، مشاهده، بررسی.
- خیانت کردن، فاش کردن، کشف کردن، آشکار کردن.
توصیه شده:
مترادف کلمه ناهمسان چیست؟
مترادف ها: نامتجانس، متفاوت، ناهمگون، ناهماهنگ، متفاوت، ناهماهنگ. متفاوت (صفت) Essentially متفاوت; از گونه های مختلف، بر خلاف جفت های مخالف اما نه مخالف. همچنین، کمتر به درستی، کاملاً بر خلاف; ناتوان از مقایسه؛ فاقد جنس مشترک
مترادف کلمه درونگرا چیست؟
مترادف ها خجالتی، محتاط، گوشه گیر، ممتنع، متعصب، بازنشسته، ساکت، ترسو، ترسو، فروتن، خجالتی، غیر اجتماعی. درون گرا، درون گرا، درون گرا، خویشتن دار، خود شیفته، منفعت طلب. متفکر، متفکر، متفکر، نشخوار کننده، مراقبه، تأمل کننده
مترادف کلمه اصیل چیست؟
عمل کردن، بودن، انجام شدن یا ساخته شدن با حسن نیت؛ معتبر؛ اصل؛ مخلص - بی ریا - صمیمانه. در حسن نیت. عمل کردن، بودن، انجام شدن یا ساخته شدن با حسن نیت؛ معتبر؛ اصل؛ مخلص - بی ریا - صمیمانه
مترادف کلمه Wanton چیست؟
مترادف: بی بند و باری، شل، شلخته، بی انگیزه، سبک، آسان، بی دلیل، بی انگیزه. متضادها: با انگیزه، پاکدامن. آسان، سبک، گشاد، بی بند و بار، شلخته، بیهوده (فعل)
مترادف کلمه onus چیست؟
بار، بار، بار، بار، بار (اسم) یک نگرانی طاقت فرسا یا دشوار. "بار مسئولیت"؛ "این یک بار از ذهن من است"