تصویری: مترادف کلمه درونگرا چیست؟
2024 نویسنده: Edward Hancock | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-16 01:31
مترادف ها . خجالتی، محتاط، گوشه گیر، ممتنع، متعصب، بازنشسته، ساکت، ترسو، ترسو، فروتن، خجالتی، غیر اجتماعی. درون نگر، درونگرا باطن نگر، خوددار، خود شیفته، منفعت طلب. متفکر، متفکر، متفکر، نشخوار کننده، مراقبه، تأمل کننده.
با در نظر گرفتن این موضوع، متضاد درونگرا چیست؟
متضادها برای (اسم) درونگرا ورودی اصلی: درونگرا . تعریف: (روانشناسی) فردی که تمایل دارد از تماس های اجتماعی دور شود و به افکار خود مشغول شود. متضادها : برونگرا، برونگرا. تعریف: (روانشناسی) فردی که بیشتر به واقعیت های عملی می پردازد تا افکار درونی و
ثانیاً، چگونه یک درونگرا را توصیف می کنید؟ یک درونگرا اغلب به عنوان فردی ساکت، محتاط و متفکر در نظر گرفته می شود. آنها به دنبال توجه خاص یا مشارکت اجتماعی نیستند، زیرا این رویدادها می توانند ترک کنند درونگراها احساس خستگی و فرسودگی درونگراها مخالف برونگراها هستند. افراد برونگرا اغلب به عنوان زندگی یک مهمانی توصیف می شوند.
علاوه بر این، مترادف خجالتی چیست؟
خجالتی، بدبین، ترسو، گوسفند، محتاط، کم حرف، درون گرا، بازنشسته، خودپسند، کوچک شدن، گوشه گیر، ترسو، موش، ترسان، دلهره، عصبی، مردد، بی میل، شک، ناامن، محتاط، مشکوک، خیانتکار، بی اعتماد، مهار شده، مقید، سرکوب شده، خودآگاه، خجالت زده، خجالتی، فرومایه
مترادف نوع چیست؟
مترادف ها . مهربان، خوش اخلاق، نوع - دلسوز، مهربان، خونگرم، نرم دل، خوش قلب، لطیف، دلسوز، احساس، محبت، دوست داشتنی، گرم، ملایم، ملایم، ملایم. با ملاحظه، کمک کننده، متفکر، متعهد، بی خود، فداکار، نوع دوست، خوب، همکاری، سازش، توجه.
توصیه شده:
مترادف کلمه ناهمسان چیست؟
مترادف ها: نامتجانس، متفاوت، ناهمگون، ناهماهنگ، متفاوت، ناهماهنگ. متفاوت (صفت) Essentially متفاوت; از گونه های مختلف، بر خلاف جفت های مخالف اما نه مخالف. همچنین، کمتر به درستی، کاملاً بر خلاف; ناتوان از مقایسه؛ فاقد جنس مشترک
مترادف کلمه اصیل چیست؟
عمل کردن، بودن، انجام شدن یا ساخته شدن با حسن نیت؛ معتبر؛ اصل؛ مخلص - بی ریا - صمیمانه. در حسن نیت. عمل کردن، بودن، انجام شدن یا ساخته شدن با حسن نیت؛ معتبر؛ اصل؛ مخلص - بی ریا - صمیمانه
مترادف کلمه Wanton چیست؟
مترادف: بی بند و باری، شل، شلخته، بی انگیزه، سبک، آسان، بی دلیل، بی انگیزه. متضادها: با انگیزه، پاکدامن. آسان، سبک، گشاد، بی بند و بار، شلخته، بیهوده (فعل)
مترادف کلمه Acknowledge چیست؟
مترادف مناسب را برای تشخیص، تصدیق، اعتراف، خود، اعتراف، اعتراف برای افشای خلاف میل یا تمایل خود انتخاب کنید. اذعان می کند که به افشای چیزی اشاره دارد که پنهان شده یا ممکن است پنهان شود
مترادف کلمه onus چیست؟
بار، بار، بار، بار، بار (اسم) یک نگرانی طاقت فرسا یا دشوار. "بار مسئولیت"؛ "این یک بار از ذهن من است"