تصویری: مترادف کلمه Wanton چیست؟
2024 نویسنده: Edward Hancock | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-16 01:31
مترادف ها : بی بند و بار، شل، شلخته، بی انگیزه، سبک، آسان، بی دلیل، ناخواسته . متضادها: با انگیزه، پاکدامن. آسان، سبک، شل، بی بند و بار، شلخته، ناخواسته (فعل)
به این ترتیب، میل ناخواسته چیست؟
هیجان انگیز یا ابراز جنسی میل : آ ناخواسته ژست. مشخص شده توسط بدخواهی بی دلیل و بی دلیل؛ دمدمی مزاج و ناعادلانه: ناخواسته تخریب. بیش از حد بی بند و بار: ناخواسته اسراف مجلل؛ بیش از حد: ناخواسته گیسوان شاداب بازیگوش: الف ناخواسته حنایی.
علاوه بر این، چگونه از Wanton در جمله استفاده می کنید؟ مثالهای جملات ناخواسته
- او عاشق راهی بود که او میتوانست یک دقیقه بیهدف و شهوانی باشد، سپس خجالتزده و در لحظهی بعد خجالتآور باشد.
- یک عمل ویرانگر بیمورد او، پاکسازی جنگل جدید، به شدت اغراقآمیز شده است.
- او بیشتر به دنبال ادای احترام بود تا انجام قتل عام های بی اساس.
ثانیاً کلمه ی خواستن در چه قسمتی از گفتار است؟
ناخواسته
بخشی از سخنرانی: | صفت |
---|---|
کلمات مرتبط: | دمر خوابیدن |
بخشی از سخنرانی: | فعل متعدی |
تعریف: | خرج کردن یا استفاده بیهوده (اغلب با "دور"). او می خواست ارث خود را از دست بدهد. مترادف: پراکنده کردن، اسراف کردن، هدر دادن کلمات مشابه: سرخ کردن، اشتباه خرج کردن |
مشتقات: | بی حوصلگی (قید.)، بی حوصلگی (n.) |
کلمه Wanton از کجا آمده است؟
از انگلیسی میانه wantoun، wanowen، wantoȝen، wantowe ("بی سواد، بی بند و بار، بی بند و بار، ورزشکار، بازیگوش")، از wan- ("not, un-, mis-") + towen، i-towen ("تحصیل کرده"، به معنای واقعی کلمه «بکسل شده؛ هدایت شده؛ کشیده»)، از انگلیسی باستانی togen، ġetogen، فعل ماضی tēon («تمرین کردن، انضباط»)، معادل wan- + بکسل شده.
توصیه شده:
مترادف کلمه ناهمسان چیست؟
مترادف ها: نامتجانس، متفاوت، ناهمگون، ناهماهنگ، متفاوت، ناهماهنگ. متفاوت (صفت) Essentially متفاوت; از گونه های مختلف، بر خلاف جفت های مخالف اما نه مخالف. همچنین، کمتر به درستی، کاملاً بر خلاف; ناتوان از مقایسه؛ فاقد جنس مشترک
مترادف کلمه درونگرا چیست؟
مترادف ها خجالتی، محتاط، گوشه گیر، ممتنع، متعصب، بازنشسته، ساکت، ترسو، ترسو، فروتن، خجالتی، غیر اجتماعی. درون گرا، درون گرا، درون گرا، خویشتن دار، خود شیفته، منفعت طلب. متفکر، متفکر، متفکر، نشخوار کننده، مراقبه، تأمل کننده
مترادف کلمه اصیل چیست؟
عمل کردن، بودن، انجام شدن یا ساخته شدن با حسن نیت؛ معتبر؛ اصل؛ مخلص - بی ریا - صمیمانه. در حسن نیت. عمل کردن، بودن، انجام شدن یا ساخته شدن با حسن نیت؛ معتبر؛ اصل؛ مخلص - بی ریا - صمیمانه
مترادف کلمه Acknowledge چیست؟
مترادف مناسب را برای تشخیص، تصدیق، اعتراف، خود، اعتراف، اعتراف برای افشای خلاف میل یا تمایل خود انتخاب کنید. اذعان می کند که به افشای چیزی اشاره دارد که پنهان شده یا ممکن است پنهان شود
مترادف کلمه onus چیست؟
بار، بار، بار، بار، بار (اسم) یک نگرانی طاقت فرسا یا دشوار. "بار مسئولیت"؛ "این یک بار از ذهن من است"