تصویری: دالی از سوداپاپ چه چیزی برای پونی بوی به ارمغان می آورد؟
2024 نویسنده: Edward Hancock | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-16 01:31
در فصل پنجم The Outsiders، در حالی که پونی بوی است پنهان شدن در کلیسای متروکه، دالی می آورد نامه ای از او سوداپاپ . او همچنین می گوید که او می توان باور نمیکنم جانی میتواند کسی را بکشد و پلیس برای بازجویی آمد سوداپاپ و دری، اما آنها نمی دانند کجا پونی بوی است قایم شدن.
از این رو، دالی از آموختن پونی در مورد احساسات داری چه چیزی برای پونیبوی از پونیبوی به ارمغان میآورد؟
پونی از آن در مورد احساسات دری چه می آموزد ? جوش شیرین می آورد نامه ای از دری . نامه همین را می گوید دری نگران او است و برای آنچه که دارد متاسف است انجام داد.
دوم اینکه دالی چه خبری برای پونی بوی و جانی می آورد؟ دالی همچنین می گوید پونی پسر که نامه ای از برادرش سوداپاپ برایش دارد. او همچنین درباره پیامدهای مرگ به آنها می گوید: "من به همه شما چیزی نگفتم." دالی گفت و سومین همبرگرش را تمام کرد. "Socs و ما در حال جنگ همه جانبه در سراسر شهر هستیم.
به همین سادگی، چه کسی نامه ای را که دالی برای پونیبوی آورده بود، نوشت؟
نامه سوداپاپ یک نامه است سوداپاپ به دالاس داد تا زمانی که او در کلیسا اقامت داشت به پونیبوی منتقل شود، زیرا سودا میدانست که دالاس میدانست پسرها کجا هستند، اما دالاس حتی به سودا هم نمیگفت، بنابراین این نامه را برای پونیبوی نوشت.
چه اتفاقی میافتد وقتی داری و پونیبوی به سوداپاپ میرسند؟
سوداپاپ سپس می پرد بالا از روی میز و از خانه بیرون می دود. داری و پونی بوی پایان بالا تعقیب برادرشان، که در نهایت به آنها می گوید که از دعوای آنها خسته شده است. سوداپاپ از خانه بیرون می دود تا شاهد یکی دیگر نباشد دری و استدلال های پونی.
توصیه شده:
پونیبوی وقتی شانزده را در نظر گرفت به چه معنا بود؟
وقتی پونی بوی در بیمارستان به ملاقات جانی می رود، جانی ناراحت می شود زیرا نمی خواهد بمیرد. او به پونی می گوید که عمر کوتاه او به اندازه کافی طولانی نبوده است. من الان نمیخواهم بمیرم. به اندازه کافی طولانی نیست شانزده سال کافی نیست
سودا از کجا می دانست که دالی می تواند نامه را به پونی برساند؟
سوداپاپ در نامه می گوید که دری برای ضربه زدن به پونی بوی متاسف است. دالی به آنها نمیگوید پونیبوی کجا پنهان شده است، که واقعاً داری را ناراحت میکند. سوداپاپ می گوید که ای کاش پونی بوی و جانی خود را به پلیس تحویل می دادند و همچنین به آنها می گوید که داستان آنها در روزنامه بوده است
جانی و پونیبوی چگونه به کلیسا میرسند؟
بنابراین، جانی چاقوی خود را بیرون میآورد و باب، Soc را که میخواهد پونیبوی را غرق کند، میزند و او را میکشد. پس از این اتفاق، جانی و پونیبوی برای مشاوره نزد دالی میدوند و او به آنها میگوید که به ویندریکسویل بروند. در حالی که آنجا در یک کلیسای متروک در کوه جی پنهان می شوند
پونی بوی چگونه از آتش نجات می یابد؟
سقف فرو می ریزد، درست زمانی که آنها آخرین فرزند را نجات می دهند، و جانی پونی بوی را از پنجره می زند و او را نجات می دهد. جری به او میگوید که چه اتفاقی افتاده است: دالی پونیبوی را در حالی که آتشی را که پشت پونیبوی را گرفته بود خفه میکرد. سپس دالی جانی را نجات داد
این نقل قول در چه صفحهای است، باید چیزی در کتابها وجود داشته باشد، چیزی که ما نمیتوانیم تصور کنیم که یک زن در خانهای در حال سوختن بماند، باید چیزی وجود داشته باشد که شما برای آن نمیمانید؟
دانش. باید چیزی در کتابها وجود داشته باشد، چیزهایی که نمیتوانیم تصور کنیم، که باعث شود زن در خانهای در حال سوختن بماند. باید چیزی آنجا باشد بیهوده نمی مانی مونتاگ این کلمات را به میلدرد میگوید، بعد از اینکه از او خواسته میشود در خانهای کتاب بسوزاند